سرویس سیاست مشرق – کانال خبری ارگان رسانهای حزب تندروی اتحاد ملت وابسته به اصلاحطلبان، به تازگی در یادداشتی با اشاره به شماره جدید وبلاگ مشرق پیرامون لیدر اصلاحطلبان [۱] مدعی شده است که خاتمی هرگز یک چهره منزوی نبوده است و با عملگری او بود که آقای روحانی در سال ۹۲ رأی آورد و پیروز شد!
این در حالی است که حتی یک برگ سند هم پیرامون حمایت رسمی خاتمی و اصلاحطلبان از روحانی در انتخابات سال ۹۲ موجود نیست.
در واقع چپها هرگز حاضر نیستند پیرامون این جعل تاریخی بزرگ به مردم پاسخ بدهند که آنها در سال ۹۲ از آقای روحانی حمایت نکردند بلکه در چند روز آخر صرفا در لفافه و با واسطه از او اسم میبردند تا پس از فتنه ۸۸ و تحریم انتخابات مجلس نهم؛ مرتکب خبط سوم نشوند زیرا میدانستند که نظام اسلامی بیش از این تحمل نخواهد کرد...
محمدصادق خرازی، از فعالان اصلاحطلب زمانی در اشاره به ادعای اصلاحطلبان مبنی بر حمایت از روحانی در سال ۹۲ به سایت جماران گفته بود:
«اینکه اصلاح طلبان برنامه ریزی کردند چنین اتفاقی بیفتد را نمی توانم درک کنم. به دلیل اینکه دو هفته مانده به انتخابات در بعضی جلسات اصلاح طلبان معلوم نبود آنها از آقای روحانی حمایت می کنند یا آقای عارف. شرایط سیاسی کشور به آقای روحانی کمک کرد که قدرت را به دست بگیرد.»
او درباره کنارهگیری عارف در انتخابات هم تصریح کرد: «نادیده گرفتن کناره گیری آقای عارف در پیروزی آقای روحانی بی انصافی است ولی نباید بیش از اندازه برای آن نقش قائل شد. آقای عارف اقدام بسیار ارزشمندی انجام دادند، ولی اینکه همه موفقیت ها را به کناره گیری آقای عارف متمرکز کنیم، تحلیل واقع بینانه ای نیست و اینطور نیست. در واقع آقای عارف به نفع آقای روحانی کنار نرفت... ایشان خودشان کنار رفتند و نامی از کسی نبردند.» [۲]
به سخن دیگر اینکه اصلاحطلبان در قبال روحانی «مجاهدان شنبه» بودند که در صبح فردای پیروزی روحانی، خود را حامی او معرفی کردند. حمایتی که البته نمیدانستند آنها را به یکی از تاریکترین دورانهای سیاسیشان فرو خواهد برد و نام اصلاحات را در کنار تلخترین رخدادهای سیاسی و اقتصادی قرار خواهد داد.
درباره «تَکرار میکنم» خاتمی در سال ۹۶ نیز نکته پیچیدهای وجود ندارد. این حمایت علنی و بدون شرط، بدون اینکه تأثیر آن در پیروزی روحانی بصورت علمی و مستند مشخص شده باشد؛ لیدر اصلاحطلبان و جریان چپ را در تمام قیام و قعود دولت روحانی، مجلس و شورای شهر و از جمله در گرانیهای موجود شریک کرده است و او هم اکنون بایستی ضمن عذرخواهی، به مردم پاسخگو باشد.
اما خاتمی این معنا را قبول ندارد و نه تنها اهل عذرخواهی نیست بلکه از این میگوید که نظام اسلامی هم باید در کنار من پاسخگو باشد!
امتداد در ادامه یادداشت خود نیز در اشاره به اصولگرایان تصریح کرده است: «آنها به خوبی از نقش مهم و بیبدیل سیدمحمد خاتمی در انتخاباتهای اخیر آگاه هستند. نقشی که هیچکس نتوانسته با آن برابری کند. به نظر میرسد سروصداهای امروز ناشی از نگرانی برای ماههای آینده باشد»!
این چاپلوسی آشکار برای لیدر اصلاحطلبان اما در حالی است که شخصی وی به تازگی در اظهاراتی اینطور گفته است که معلوم نیست مردم دیگر نسبت به «تَکرار میکنم» واکنشی نشان بدهند. [۳]
*خاطرهای که چپها علاقهای به آن ندارند!
ضمن اینکه رابطه اصلاحطلبان و ماجرای «تَکرار میکنم» مثل ماجرای «آش نخورده و دهان سوخته» است زیرا آنها اگرچه با این عبارت به شکل تام در عملکرد دولت روحانی شریک شدهاند اما همانطور که در بالا اشاره شد، در این تردید نیز به سر میبرند که آیا واقعا «تکرار میکنم» خاتمی موجب پیروزی روحانی در سال ۹۶ شده بود!؟
تردیدی که شکستهای اصلاحطلبان مثلا در انتخابات شوراهای دورههای قبل و مثلا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ و ۸۸ آنرا به شدت تقویت میکند.
اصلاحطلبان دوست ندارند کسی به یاد بیاورد که خاتمی در انتخابات سال ۸۴ و ۸۸ چه عاشقانه به وسط میدان دوید، از فهرست «یاران باران» حمایت کرد و در حالی که هنوز هم منزوی نشده بود؛ برای رأیآوری مرحوم هاشمی و موسوی چه مشقّتها که نبرد اما دست آخر با رویگردانی مردم مواجه شد، نه در شورای شهر، نه در مجلس و نه در چند دولت رأی آورد و بعد هم سر به آغوش فتنه گذاشت. چون عمر سیاسی خود را پایانیافته تلقی میکرد.
بدیهیست که این حقیقت، فضای واقعیتری را پیرامون چهرهی منزوی اردوگاه اصلاحطلبان ایجاد میکند. چهرهای به پستو خزیده که جز با «عذرخواهی رسمی» و توبه از فتنه سال ۸۸ به ساختار سیاست رسمی کشور بازنخواهد گشت...
***